دلایل رد صلاحیت محمدرضا خباز، چهره اصلاحطلبی که درگذشت
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۱۸۲۲۷
محمدرضا خباز که روز گذشته درگذشت در این دوره از انتخابات مجلس از سوی هیاتهای اجرایی و نظارتی ردصلاحیت شده بود. گفتگوی او با خبرگزاری خبرآنلاین بعد از ردصلاحیت از سوی هیاتهای اجرایی در ادامه بازنشر شده است.
به گزارش خبرآنلاین، محمدرضا خباز، چهره سیاسی اصلاحطلبان و عضو حزب اعتماد ملی شب گذشته بر اثر سکته قبلی دار فانی را وداع گفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او نماینده چند دوره مجلس بود و البته در دولت سابق استاندار خراسان شمالی و استانداری سمنان را نیز عهده دار بود.
خباز در دوازدهمین دوره انتخابات مجلس جزو کسانی بود که با ردصلاحیت هیاتهای اجرایی و شورای نگهبان روبرو شده بود.
در ادامه گفتگویی از او را میخوانید:
آقای خباز! اسم شما نیز در لیست ردصلاحیتها آمده است، علت رد صلاحیت شما چه بود؟
رد صلاحیت من به استناد بند ۲ ماده ۳۱ بود، عدم التزام عملی به نظام جمهوری اسلامی ایران.
رد صلاحیتتان در این مرحله برای خودتان قابل پیشبینی بود یا ...؟
دفعه اولی نبود که من کاندیدا میشدم. تا به امروز ۷بار کاندیدا شدهام و هر ۷ بار هم در حوزه انتخابیه؛ یعنی در هیئت اجرایی و هم در شورای نگهبان که دقیقتر عمل میکند تایید شدهام. دور اولی که کاندیدا شدم کسی را نمیشناختم، ولی با اینحال هیئت اجرایی شهرستان و استان مرا تایید کردند، اما اینبار هیئت اجرایی مرا رد کرده است. یعنی جاییکه انتظار میرفت دقت و اطلاعات بیشتر و وسیعتری داشته باشند و در گذشته مرا تایید کرده بودند.
آقای خباز، نوع چینش اعضای هیات اجرایی تا چه میزان در این موضوع تاثیرگذار بود؟
این موضوع از قبل قابل پیشبینی بود. وقتی دولت تصمیم میگیرد که نظامیها را سرکار بیاورد، انتظار هم میرود که آنها بر مبنای نگاه خودشان تایید و رد صلاحیتها را انجام دهند. یکی از بحثهای همیشگی ما این است که: «هرکسی را بهر کاری ساختند.»
اگر نظامیان در جایگاه سیاستمداران قرار گیرند نتیجهاش میشود اینکه نگاهشان به زیرمجموعه، ملت و کشور نگاه پادگانی است. نگاه آنها جوری است که فکر میکنند افراد باید کاملا مطیع باشند.
من بهعنوان فردی که قبل از انقلاب، در حین انقلاب، جنگ و بعد از جنگ در خدمت نظام بودم هرگاه انتقادی از دولتمردان داشتم صریحا بیان میکردم و هیچ ابایی از آن نداشتم حتی در دولت مورد علاقه خودم که بیشترین نزدیکی را به آن داشتم؛ یعنی دولت خاتمی، هم از سه وزیر ایشان سوال کردم و آنها را به صحن مجلس بردم. بهعنوان مثال علیه موسوی لاری، خرم، جهانگیری، شریعتمداری و وزیر نیرو و چند وزیر دیگر در زمان تایید صلاحیت در حضور خاتمی صحبت کردم.
ما نماینده مردم هستیم و عادت نداریم پای دفاع از حقوق مردم که پیش میآید دوستبازی و رفیقبازی را بر خواسته و نظر مردم ترجیح دهیم. ما چنین روحیهای داریم و گویا آقایان هم از این روحیه ما بدشان میآید و نمایندگانی میخواهند که کاملا مطیع باشند و از بالا به پایین اداره شوند.
وقتی کسی نماینده مردم میشود طبق قانون اساسی اختیاراتی دارد و باید از آن اختیارات استفاده کند و اگر چنین نکند به ملت و کشور لطمه وارد میشود و، چون این آقایان چنین احتمالاتی میدادند پس طبق آن عمل هم کردند.
یعنی فکر میکنید که برنامهای از پیش تعیین شده برای رد صلاحیت منتقدان وجود داشت؟
یقینا اینطور است. از ابتدا آوردن این مجموعه از سوی دولت در همه استانها و شهرستانها نشاندهنده این بود که قصد دارند با نگاه ضربتی، مسئله سیاسی را اداره کنند در صورتیکه چنین کاری اشتباه بزرگی است.
این نوع نگاه برای مسائل سیاسی و اداره کشور مفید نیست و بی دلیل نبود که امام در وصیتنامه سیاسی و الهی خود کشور را از بعضی چیزها بر حذر میداشت، خصوصا از دخالت نظامیان در مسائل سیاسی که در این باره هشدار میدادند که اتفاق نیفتد، چون اگر اتفاق بیفتد و نظامیها در مسائل سیاسی تصمیمساز و تصمیمگیر باشند حتما آثار منفی بار خواهد آورد. به نظر من تصمیمات امروز از همان آثار منفی است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: محمدرضا خباز قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل رد صلاحیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۱۸۲۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افول تشکلهای دانشجویی، بدنه اجرایی کشور را تضعیف میکند
به گزارش خبرنگار گروه استانهای ایسکانیوز از اصفهان، افت محسوس پویایی تشکلهای دانشجویی ظرف سالهای اخیر، موضوعی است که بارها مورد اشاره تحلیلگران قرار گرفته و تلاش شده در این خصوص آسیبشناسی شود. فرید نادری دانشجوی دکتری مهندسی سازه در دانشگاه خواجه نصیر، از جمله فعالان باسابقه تشکلهای دانشجویی است که هم در دانشگاه آزاد و هم دانشگاههای دولتی، سابقه تحصیل و کنشگری دانشجویی داشته و بینش خوبی راجعبه فراز و فرود تشکلهای دانشجویی و چالشهای موجود در این حوزه دارد. وی انقطاع روند نسلسازی در تشکلها را ناشی از سیاستهای غلط مسئولان دانشگاهی و یکدستسازی تشکلها دانسته و بر لزوم حفظ استقلال این نهادها و احیای اصالت آنها تأکید دارد. این گفتوگوی تفصیلی را در ادامه میخوانید.
به عنوان سؤال نخست، چگونه وارد فضای کنشگری دانشجویی شدید و چه مسیری را پیمودید؟زمانی که من در سال ۱۳۹۴ وارد دانشگاه آزاد اصفهان شدم، اغلب دانشجویان دغدغههای سیاسی داشتند. بهخاطر همین، خود به خود من هم وارد این فضا شدم. البته، فعالیتهای سابق سیاسی در خانوادهام هم در این موضوع بیتأثیر نبود.
پس از مدتی برای اجرای برنامههای مختلف، در کنار «بسیج دانشجویی» مستقیماً با معاونت فرهنگی دانشگاه وارد همکاری شدم. این فعالیتها در نهایت زمینهساز حضورم در «تشکل سیاسی امیرالمؤمنین (ع)» که یکی از قدیمیترین تشکلهای دانشگاه آزاد در کشور بود، شد. پس از دو سال فعالیت و پیمودن سلسلهمراتب تشکیلاتی، دبیر این تشکل شدم و بعد از یک سال نیز در «شورای مرکزی اتحادیه تشکلهای اسلامی-سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی» مسئولیت پذیرفتم.
پس از ورود به تشکلهای سیاسی دانشگاه، چه برنامهای را دنبال کردید؟پس از حضور در تشکل امیرالمؤمنین (ع) متأسفانه شاهد حواشیای از جمله گرایشهای جناحی این تشکل بودم. به همین دلیل پس از راهیابی به شورای مرکزی تشکل با رأی دانشجویان و انتخاب شدن به عنوان دبیر تشکل، اولین گام، حذف وابستگیها بود.
این تشکل بهطور عمده، هدف تبیین و بسترسازی فضای سالم سیاسی برای کنشگری دانشجویی را دنبال میکرد. به همین دلیل، معمولاً هنگامی که کانونها و انجمنهای علمی خواهان برگزاری برنامههایی بودند که رویکرد فرهنگی-سیاسی و علمی-سیاسی داشت و آنها به دلیل مقررات قادر به ورود به مباحث سیاسی نبودند، این نوع برنامهها را بهطور مشترک با همراهی تشکل امیرالمؤمنین (ع) برگزار میکردیم و بُعد سیاسی برنامه را ما برعهده میگرفتیم. این نوع جلسات، به ما امکان تبیین مسائل روز سیاسی را با مشارکت دانشجویان عضو کانونها و انجمنهای علمی میداد.
آغاز یکدستسازی آیا آرمان یا هدفی در طول فعالیت داشتی که تحقق آن به چالش برخورده باشد؟به شخصه فرد آرمانگرایی نیستم که روند کاریام را مبتنی بر عقاید آرمانی جلو ببرم. برعکس، خود را واقعگرا میدانم و سعی میکنم تحلیلهایام هم مبتنی بر عملگرایی باشد به همین دلیل، تا آنجا که به عملکرد من بازمیگشت، تقریباً هیچ مشکلی نداشتیم و همه برنامهها بهخوبی اجرا میشد.
مشکلات از جایی شروع شد که پس از مدتی فعالیت، معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد تصمیم گرفت که با ایده حذف تشکلهای قدیمی و جایگزین کردنشان با تشکلهای جدید موافقت کند! تشکل اسلامی-سیاسی امیرالمؤمنین (ع) جزوی از همین تشکلهای قدیمی بود که با استراتژی جدید دانشگاه باید حذف میشد. اکثر تشکلهای قدیمی بعد از این جریانات، یا تغییر هویت دادند و یا اساساً منحل شدند.
پایان شناسنامهدارها بهنظر شما، هدف از سیاست جدید دانشگاه در قبال این تشکلها چه بود؟رویکرد دانشگاه برای پویایی فضای سیاسی دانشجویی، در ابتدا معطوف به احیای تشکلهای قدیمی بود. اما به هر دلیلی، این رویکرد تغییر کرد و دانشگاه تصمیم گرفت که نهادهای سیاسی دانشجویی ذیل تشکلهای تابلودار ساماندهی شوند [تشکلهای تابلودار، تشکلهایی با عنوان واحد در سراسر کشور مثل «انجمن اسلامی» یا «جامعه اسلامی» هستند که با پسوند نامِ دانشگاه، از یکدیگر تفکیک میشوند]. با این روش، کنترل تشکلها آسانتر است؛ زیرا همگی زیرمجموعه اتحادیههای مشخصی خواهند بود. در آن برهه، بسیاری از تشکلها فعالیت غیروابسته و بدون رنگ و بوی جناحی داشتند و با تعریف شدن بهعنوان زیرمجموعه یک تشکل با خط فکری ثابت مخالفت میکردند؛ اما در نهایت، این دانشگاه بود که توانست اراده خود را حاکم کند.
آسیب تشکلهای جناحی آیا این فرآیند، در تضاد با دیدگاه رهبری در رابطه با «پرهیز از نگاه جناحی، سیاسیکاری و تبدیل دانشگاه به باشگاه احزاب» نبود؟بله! بهنظر میرسد با سخن مقام معظم رهبری مغایرت داشت. البته باید توجه داشت که تشکلهای تابلودار، بهصورت زبانی اعلام میکنند که گرایش جناحی ندارند. اما در عمل -برای مثال زمان انتخابات- دقیقاً از نامزدهای جناح مشخصی حمایت کرده و متصل به جناحها میشوند.
در کشورهای توسعهیافته، احزاب با مانیفست و تشکیلات مشخصی فعالیت دارند که تعداد آنها هم محدود است در برابر عملکردشان پاسخگو هستند. اما در شرایطی که در کشورها ما هرگاه چند نفر اراده کنند میتوانند با فراهم کردن سادهترین شرایط، حزبِ خود را تأسیس کنند، گرایش دانشگاه به این احزاب و جریانهای غیرپاسخگو، هم دانشگاه و هم دانشجویان را دچار آسیب میکند. فضای دانشجویی، باید بدون وابستگی سیاسی باشد و دانشجو آزادانه بتواند فعالیت و کسب تجربه کند.
چه شرایطی باید فراهم میشد تا استراتژی دانشگاه در یکدستسازی تشکلها ذیل چند تابلوی مشخص، بتواند به موفقیت برسد؟این رویکرد زمانی خوب بود که دانشگاه میتوانست تمامی گرایشها و سلایق را پوشش دهد. هدف اصلی این سیاستها، گذر دادنِ نسلی تشکلها با فشار دانشگاه بود. درحالی که گذر نسلی باید در خود تشکل انجام شود. چهطور میشود به اجبار، گذر نسلی را محقق کرد؟! اصرار دانشگاه بر این موضوع و بیتوجهی به لزوم پرورش نسل در بطن خود تشکلها، باعث شد این نهادها هماکنون در «کما» باشند و پس از گذر چندین سال هنوز دانشگاه نمیتواند آنها را احیا کند.
تشدید انقطاع نسلی سهم پاندمی کرونا را در این تحولات چهقدر برجسته میدانید؟اتفاقاً دلیل کاهش کیفیت رویدادهای دانشگاهی پس از پایان پاندمی کرونا، هم به زعم من بیتوجهی به نسلسازی اصولی در بطن تشکلها بود. معدود نهادهای دانشجویی که توانستند علیرغم این چالشها، بعد از کرونا هم زنده بمانند، دقیقاً همان نهادهایی بودند که پرورش نسل را به هر ترتیبی دنبال کردند. ولی آن دسته از تشکلها که درگیر تغییر سیاستهای فرهنگی دانشگاه شدند و از این مقوله غافل ماندند، بعدها سطح فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در دانشگاه را نیز همراه با افت خود، پایین کشیدند. مثل مشارکت در انتخابات همین امسال که تا لحظه آخر، هیچ تشکلی وارد میدان نشده بود!
با حذف تشکلهای قدیمی، تمامی تجهیزات و امکاناتی که طی سالها تلاش ادوار مختلف جمعآوری شده بود، متأسفانه و ناباورانه در بدنه اداری دانشگاه تقسیم شد و حتی دیگر راه احیای آنها نیز وجود نداشت. تشکلهای جدید هم با فقدان پشتوانه انسانی، تشکیلاتی و سختافزاری، قدرت کار کردن نداشتند. معتقدم اگر دانشگاه به جای رویکرد حذفی، فرصت میداد تا نسل جدید آهسته-آهسته وارد تشکلهای قدیمی شود، عمر این تشکلها اقلاً حداقل ۴ یا ۵ دوره تدوام پیدا میکرد و فضای سیاسی در دانشگاه پویا میماند.
این مشکلات، تا چه اندازه در دانشگاههای دولتی هم نمود دارد؟فضای تشکلها در دانشگاههای دولتی هم چالشهای خص خود را دارد. اما افت تشکلها در سطح دانشگاه آزاد بسیار جدیتر بوده است؛ زیرا دانشگاههای دولتی، قواعد و تشکیلات مشخصی را از دههها قبل پدید آورده بودند. دانشگاه آزاد سعی کرد از رویکرد دانشگاههای دولتی تقلید کند، اما در نهایت، تمامی اتحادیههای دانشجویی خود را هم از دست داد! بنابراین، هرچند تشکلها در دانشگاههای دولتی نسبت به دهه گذشته ضعیفتر شدهاند، اما فعالیت تشکلهای دانشگاه آزاد تقریباً متوقف شده است.
بازگشت تشکلها به دانشجویان آیا هنوز راهی برای احیای تشکلها وجود دارد؟بهنظر من، تشکل باید بیشتر سمت دانشجو باشد تا مسئولان! آسیب اصلی که در بسیاری از تشکلهای جدیدالتأسیس میبینیم، پشتیبانی از مسئولان شهر و دانشگاه بهجای پشتیبانی از دانشجویان است. متأسفانه ساختار طوری برنامهریزی شده که تشکلها و اتحادیهها برای تضمین دریافت بودجه و امتیازات، مجبور به جهتگیری بهسمت مسئولان دانشگاه هستند. باید این ساختار اصلاح شود، تا تشکلها اصالت خود را بازیابی کنند. باید تشکلهای دانشجویی بهسمت دانشجویان برگردند و البته مسئولان هم اگر قصد بازگشت پویایی سیاسی به دانشگاه را دارند، باید دست این تشکلها برای اجرای برنامههایشان بازتر بگذارند.
بهعنوان پرسش آخر، در صورت تداوم سیاستهای فعلی، چه دورنمایی برای فضای کنشگری دانشجویی میبینید؟ دولت و مسئولان کشوری، چه کاری میتوانند برای این تشکلها انجام دهند؟دولت اصلاً نیازی به ورود در تشکلهای دانشجویی ندارد. دولت اگر ظرفیتی دارد، باید آن را در جهت انجام وظایف ذاتیاش و تحقق وعدههایی که به مردم داده بهکار بگیرد! باید استقلال دانشگاه حفظ شود و تشکلها، در فضایی کاملاً دانشجویی احیا شوند. با حفظ روند موجود، مطمئن باشید دیگر جوان توانمند سیاسی در دانشگاه تربیت نخواهد شد و بعداً اگر یکی از آنها بخواهد مسئولیتی بگیرد، بهدلیل فقدان تجربه کافی و پختگی سیاسی، نمیتواند مسئولیت خود را به درستی انجام دهد. با فقدان تجربهاندوزی و شبکهسازی دانشجویی، مدیران میانی کشور در آینده، چهرههای ضعیفی خواهند بود که به اجبار انتخاب خواهند شد.
خبرنگار: علی سمیرمی
انتهای خبر/
کد خبر: 1227677 برچسبها تشکلهای دانشجویی بسیج دانشجویی اصفهان